Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-08@06:58:29 GMT

لبخند بزن رزمنده| جنگ جنگ تا پیروزی، صدام بزن جای دیروزی!

تاریخ انتشار: ۱۰ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۴۳۱۶۰۹

لبخند بزن رزمنده| جنگ جنگ تا پیروزی، صدام بزن جای دیروزی!

به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، هشت سال دفاع مقدس با همه سختی‌ها و دشواری‌های متأثر از آن، یک موقعیت خاص دیگر هم داشت. فضای مطایبه، شوخی و طنز، نتیجه دورهمی‌ها در فضای جبهه بود که بعضی رزمنده‌ها برای دادن روحیه و القای شادی از آن بهره ‌‌بردند. پس لبخند بزن رزمنده! 

اول ببین سرت روی تنت هست یا نه!

هنوز غائله کردستان نخوابیده بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همه جا بحث کومله و دموکرات و گروه  «رزگاری» و سایر گروهک‌های ضد انقلاب بود. کم و بیش بچه‌ها بعضی از جنایات و مکافاتی که اینجا و آنجا، خدانشناس‌ها به وجود آورده بودند، خبر داشتند. کار از شایعه و تبلیغ گذشته بود. نشسته بودیم دور هم و خاطره می‌گفتیم. به همان روش شوخی در اوج جدیت و جدی در نهایت شوخی! چشم دوخته بودیم به دهان دوستی که نسبت به ما بیش‌تر در کردستان حضور داشت. در خلال صحبت‌هایش می‌گفت: ممکن است برادرانی که تازه به جبهه آمده‌اند و غرب نبوده‌اند و با چشمان خودشان این قضایا را ندیده‌اند، باور نکنند. ولی ما در کردستان صبح که از خواب برمی‌خاستیم اول به آیینه نگاه می‌کردیم تا مطمئن شویم سرمان روی تنمان هست، بعد سراغ سایر کارهایمان می‌رفتیم!

مین خجالتی

در گردان تخریب چند نفر به اصطلاح «هیکل تدارکاتی» داشتیم. به شوخی به آن‌ها می‌گفتیم: مینی که شما رویش بروید، اگر کمی خجالتی باشد منفجر نمی‌شود یا اینکه مین‌های ضد نفر گمان نمی‌کنم جرأت کنند شما را روی هوا ببرند. هیکل شما را که ببینند خودشان خجالت می‌کشند و جا خالی می‌دهند. یا یکی دو مین درد شما را دوا نمی‌کند و به جایی‌تان نمی‌رسد. اگر به میدان مین تشریف ببرید، شاید پاشنه یک لنگه از کفشتان ترک بردارد.

 حکم مأموریت گربه

جزیره مجنون در واقع شهر موش‌ها بود. موش‌های صحرایی معروف به گربه‌خور! گردان تخریب که در شلمچه مستقر بود، گربه‌ای داشت منحصربفرد. گربه‌ای که توانسته بود با موش‌های گردن‌کلفت منطقه مچ بیندازد. شهید خورشیدی از برادران تدارکات در جزیره به فکر چاره می‌افتد. قرار بر این می‌شود که آن گربه کذایی را مدتی از واحد تخریب عاریه بگیرد. او می‌آید شلمچه و با شهید شکوهی صحبت می‌کند و او خیلی جدی می‌گوید: ما حرفی نداریم ولی باید از ستاد لشکر برایش یک هفته حکم مأموریت بگیرید. رفاقتی نمی‌شود، برای ما مسئولیت دارد!

کارتن خرما

به دوست خوش اشتهایی گفت: تلویزیون می‌بینی؟ گفت: اگر باشد، بدم نمی‌آید: پرسیدم: از بین کارتون‌ها از پینوکیو بیش‌تر خوشت می‌آید یا پلنگ صورتی؟ گفت: حقیقتش را بگویم؟ گفتم: البته. گفت: من کارتن خرما را ترجیح می‌دهم.

وقت خداحافظی

شب عملیات که می‌شد بعضی معرکه می‌گرفتند از آن نوع که یک وقت در تلویزیون اجرا می‌شد: مرشد! جان مرشد. اگر گفتی الان وقت چیه؟ همه با هم می‌گفتند: وقت خداحافظیه.

آش و موشک

در پادگان شهید عبادت کردستان پیرمرد بسیجی‌ای بود به نام اسماعیل رادهدی. مثلاً کمک آشپز بود. به بچه‌ها می‌گفت: خیلی بی‌معرفت هستید. من برای شما آش می‌فرستم شما به من چه می‌دهید؟ ما هم جواب می‌دادیم: نارنجک. یک دانه‌اش به تنهایی خوراک چند نفر است. می‌گفت: نارنجک را نگه دارید برای خودتان نوکیسه‌ها، صدام جان خودش برایم موشک می‌فرستد. دلتان بسوزد، به شما هم نمی‌دهم!

انا عبدک الضعیف

مرغی که جلو دوست خوش‌هیکل ما گذاشته بودند، پر و پیمان که نبود، هیچ، گویی سال‌ها ریاضت کشیده، پوستش به استخوان چسبیده بود. هر کسی چشمش به او و آن مرغ می‌افتاد، بی‌اختیار خنده‌اش می‌گرفت. پخش‌کننده غذا را صدا زدیم. آمد. ‌گفتیم: فلانی شما را کار دارد. اشاره کرد. رفت جلو. گفت: می‌دانی این مرغی که به من داده‌ای با زبان بی‌زبانی چه می‌گوید: به درگاه ما استغاثه می‌کند که: انا عبدک الضعیف، الحقیر، المسکین! با خوشرویی آن را عوض کرد، گفت: حالا چه می‌گوید: لابد انا عبدک القوی!

جنگ جنگ تا پیروزی

عصر که با خمپاره سنگر تدارکات را زدند، نمی‌دانید تدارکاتچی بیچاره چه حالی داشت. باید می‌بودید و با چشمان خودتان می‌دیدید. دارو ندارش پخش شده بود روی زمین؛ کمپوت، کنسرو، هر چه که تصورش را بکنید. همه آنچه احتکار کرده بود! انگار مال بابایش بود. بچه‌ها مثل مغول‌ها هجوم بردند. هر کس دوتا، چهارتا و بیش‌تر کمپوت زده بود، زیر بغلش می‌گریخت و بعضی همانجا نشسته بودند و می‌خوردند. طاقت اینکه آن را به سنگر ببرند، نداشتند. دو لپی می‌خوردند و شعار می‌دادند: جنگ جنگ تا پیروزی، صدام بزن جای دیروزی!

دیگ شجاع

یک روز هنگام عصر و پخش مستقیم غذا، خمپاره زدند. همه فرار کردیم. هر یک از سویی، بعد برخاستیم دیدیم خمپاره درست خورده کنار دیگ غذا، عمل نکرده است. به همدیگر نگاه کردیم. دوست رزمنده‌ای گفت: ایوالله، باز هم به غیرت و شجاعت دیگ! با همه سیاهی از ما رو سفیدتر است. از جایش تکان نخورده است. آفرین برادرا خوب است یاد بگیرند و به محض اینکه خمپاره می‌آید دنبال سوراخ موش نگردند.

منبع: فرهنگ جبهه نوشته سیدمهدی فهیمی

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: لبخند بزن رزمنده فرهنگ جبهه دفاع مقدس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۴۳۱۶۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حفاظت از حیات وحش، رسالت همه ایرانی‌ها

به گزارش همشهری آنلاین، نخستین خبر مربوط به گردشگرانی است که در جنگل با یک گربه وحشی در تله شکارچیان مواجه می‌شوند و به جای آنکه بی‌تفاوت از کنار تله عبور کنند، با همکاری هم و کاملا با دقت برای نجات آن گربه وحشی تلاش می‌کنند که درنهایت نیز این حیوان به دامان طبیعت بازمی‌گردد.

اما خبر بعدیمان مربوط به یک بهله سارگپه است که چندوقت پیش توسط یکی از دوستداران حیات وحش و به‌علت مصدومیت به اداره حفاظت محیط‌زیست مانه و سملقان تحویل داده شده بود تا تحت درمان قرار گیرد. این بهله، پس از تیمار و بازیافتن سلامتی کامل، روز گذشته درطبیعت رهاسازی شد تا به زیستگاه خود برگردد.

خوب است بدانید سارگپه‌ها، پرنده‌هایی شکاری از راسته شاهین سانان هستند که در تیره قوشیان قرار می‌گیرند.

بیشتر بخوانید: لطفا طبیعت را جارو نکنید! با مهمانان‌های جدید تهران مهربان باشید کد خبر 850194 برچسب‌ها نیکوکاری محیط زیست جنگل محیط زیست ایران

دیگر خبرها

  • ببینید | حرکت جالب یک گربه برای آسیب نزدن به دختر بازیگوش!
  • چرا گربه‌ها همیشه روی چهار دست و پا فرود می‌آیند؟
  • حفاظت از حیات وحش، رسالت همه ایرانی‌ها
  • منطقه ۹ اصفهان میزبان برپایی جشن «لبخند خدا» می‌شود
  • فیلم| صدام حسین در ورزشگاه آزادی | خشم کاربران از اقدام تماشاگر
  • حضور یک شهروند با گریم صدام حسین در استادیوم فوتبال! + فیلم
  • فیلمی شوکه‌کننده از حضور بدل صدام حسین در ورزشگاه آزادی! + ویدئو
  • «اُمّ علاء»؛ مادر شهیدی که هفت عزیزش را تقدیم اسلام کرد
  • لبخند زیبا و جذاب، راز جذابیت لبخند بازیگران چیست؟
  • یمن: عملیات در دریای مدیترانه بزودی آغاز می‌شود؛ تدارک یک میلیون رزمنده